دلمان میسوزد ،

 این روزگار غریب میسوزاند این دل بیقرار را پیوسته

و ما نمیدانیم چه کنیم بااین سوختن ،بااین بیقراری

خدایا

خدایا

لحظه ای ، آنی ، کمتر از آنی مارا رها نکن

خدایا دلم گرفته ازاین روزگار از بازی های این روزگار

خسته ام خسته ازاین همه تنهایی و دلواپسی

دلواپس آینده ای که خواهد آمد ، خواهم ساخت

و نمیدانم چگونه آنرا خواهم ساخت

خدایا خدایا

صدایم را میشنوی مگرنه ، کمکم کن کمک.....